ده ویدئو از ناکامی رباتها و پیام آن‌ها در حوزۀ یادگیری ماشینی

دانش مهندسی به نوعی نشان دهندۀ تفکر در قالب چارچوبهای مشخصی است. این دانش به ما نشان می‌دهد که چگونه رباتها نیز می‌توانند در طول عمر خود «روزهای بدی» داشته باشند.
هنگامی که سخن از انجام کارهای مهارتی با کارآیی بالا به میان می‌آید، رباتها از ما انسان‌ها جلوترند. رایانۀ شطرنج باز Deep Blue نشان داد که رباتها می‌توانند استراتژی هوشمندانه تری نسبت به انسان‌ها داشته باشند. ربات Sound Machine 2.0 نیز نشان داد که آن‌ها استعداد موسیقایی خوبی دارند. اما با این همه هوشمندی، چرا رباتها برخی کارها را نمی‌توانند به درستی انجام دهند؟
در اینجا علاوه بر نشان دادن ده مورد از صحنه‌های ناکامی رباتها در انجام وظایف خود، به بررسی مختصری پیرامون ریشۀ این پدیده، شیوۀ رخ دادن آن و پیام آن برای علم رباتیک امروزی و اینکه چرا اشتباههای آن‌ها ما انسان‌ها را می‌خنداند می‌پردازیم.
مهمترین دلیل بروز خطا در عمل‌کرد رباتها عدم انعطاف‌پذیری در تفکر است. تفکر رباتیک رایج، به جای انجام فرآیندهای حقیقی حل مسئله، بیشتر به وسیلۀ تعریف مجموعه‌ای از دستورالعملهای از پیش تعیین شده انجام می‌شود.
Atsuhiko Tomita و Naohiro Hayaishi اعضای گروه ربات PLEN در این باره می‌گویند:

«رباتها در پیروی از دستورالعمل‌های از پیش تعیین شده بسیار خوب عمل می‌کنند. اما با این حال آن‌ها در مقایسه با انسان‌ها انعطاف‌پذیری چندانی ندارند. بنابراین تطابق با شرایط پیش‌بینی نشده برای آن‌ها دشوار است. اگرچه رباتها می‌توانند خیلی سریعتر از انسان‌ها از داخل یک ماز عبور کنند اما گمان نمی‌کنم بتوانند در شرایط بحرانیِ پس از زمین‌لرزه در یک محیط شهری، بازماندگان حادثه را به راحتی به یک محیط امن منتقل کنند.»

گروه PLEN برای رفع این محدودیت ربات خود را به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند که هنگام مواجهه با شرایطی که دستورالعملی برای آن وجود ندارد، رفتار انسانهای پیرامون خود را تقلید کند. محدودیت دیگر پیشرفت رباتها ظرافت حرکات آنهاست. همانطور که Tomita و Hayaishi بیان می‌کنند، دستیابی به تعادلی مؤثر میان برقراری تعادل و هماهنگی گام برداشتن در یک ربات دو پا نیازمند انجام محاسبات پیوسته (Analog) است [پردازش رشته ای پیوسته از داده‌های حسگرها]. این در حالی است که سامانه‌های دیجیتالی رباتها تنها می‌توانند داده‌های آنالوگ را تخمین بزنند. این مسأله نشان می‌دهد که چرا وقتی رباتها زمین می‌خورند، می لغزند و یا تلو تلو می‌خورند، تلاش آن‌ها برای بر جای ماندن مضحک تر به نظر می‌رسد.
اگرچه اشتباههای رباتها ممکن است شرم آور به نظر برسد اما در‌واقع نشان دهندۀ میزان پیشرفت در حوزۀ هوش شبه انسانی است؛ همانطور که هر پدر و مادر یا آموزگاری به شما می‌گوید که در راه رسیدن به تفکر مستقل، بروز هرگونه خطای فاحش دور از انتظار نیست. هر گاه رباتی مانند Hubo اشتباهی را مرتکب می‌شود، الگوریتمها و فرایندهای محاسباتی خود را بهبود می‌بخشد. پروفسور Brenna Argall استاد رباتیک در مقاله‌ای در این مورد این‌گونه توضیح می‌دهد:

«برای رباتی که با روشهای هوش مصنوعی زیاد پیچیده نشده باشد اما از نظر مکانیکی بسیار پیشرفته باشد نمی‌توانید موارد چندانی از شکست را بیابید… اما در عین حال نیز نمی‌توانید از این ربات انتظار انجام دادن عملی هوشمندانه و پیش‌بینی نشده را داشته باشید.»

چرا ما به اشتباههای رباتها می‌خندیم؟ قطعاً بخشی از آن بدین خاطر است که ما خود را برتر از رباتها می‌دانیم. بروز اشتباه جلوه‌ای انسانی به رباتها می‌دهد و همین مسأله موانع میان انسان‌ها و فرایندهای ماشینی را کم می‌کند. هر چه ماشینها نقش پررنگ‌تری در زندگی ما داشته باشند، وجود احساسات در آن‌ها نیز مطلوبتر به نظر می‌رسد (برای مطالعۀ بیشتر اینجا و اینجا را ببینید).

منبع: PSFK

1 comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *